اختلالهای روان شناختی
در این مقاله به بررسی شواهدی از نقش فراشناختها در اختلالهای روان شناختی، آن طور که توسط رویکرد نظری درمان فراشناختی مطرح شده است، می پردازد.
دادههای پژوهشی گسترده ای از این مفهوم که سبکهای تفکر تکراری به صورت نگرانی یا نشخوار فکری برای سلامت هیجانی مضر هستند، حمایت می کنند. کار اولیه در رابطه با نگرانی ، در زمینه ی اضطراب امتحان انجام شد (برای مثال، واین، ۱۹۷۱؛ ساراسون، ۱۹۸۴)، که در آن اضطراب به دو زیر مؤلفهی اصلی تقسیم شده است: هیجان پذیری و نگرانی. مطالعات متعدد نشان میدهند که مؤلفهای نگرانی، به دلیل این که منابع توجهی فرد را مصرف و تحلیل می برد، اثر مضری بر عملکرد فرد در امتحان می گذارد. این یافته ها، با این دیدگاه که نگرانی توجه را به خود معطوف ساخته و با رفتار و پردازش متمرکز بر تکلیف تداخل می کند، هماهنگ است.
بدون تردید، سبک های تفکر مداوم و توأم با درجاماندگی، نقش عمده ای در اختلالهای روان شناختی ایفا می کنند. برای مثال، نگرانی فرایندی است که در طیف وسیعی از اختلالها شامل وحشت زدگی ( DSM - IV : انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴)، هراس اجتماعی کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ ملینگز و آلدنه، ۲۰۰۰)، اضطراب دربارهی سلامت (بومن و میجر، ۱۹۹۹)، استرس آسیب زا (هولیوا، تاریر و ولز، ۲۰۰۱) و اضطراب فراگیر ( DSM - IV : انجمن روان پزشکی آمریکا، ۱۹۹۴) شناسایی شده است. فرایند مشابه آن یعنی نشخوار فکری نیز در افسردگی شناسایی شده است (نولن - هوکسیما، ۱۹۹۱).
بر اساس مدل فراشناختی، نگرانی اثرات مضری بر خود تنظیمی دارد، چون پردازش هیجانی را بازداری می کند، ظرفیت شناختی را تحلیل می برد، موجب بروز مشکلاتی در عملکرد می شود، و پردازش را بر تهدید متمرکز می سازد. پژوهش های انجام شده در مورد اثرات منفی نگرانی و نشخوار فکری، این اثرات منفی را تأیید می نمایند. بررسی اولیه در مورد اثرات نگرانی در خارج از حیطهی اضطراب امتحان، تأثیر دوره های کوتاه نگرانی را در افراد دارای نگرانی بالا و پایین مورد ارزیابی قرار داد. دورهای کوتاه نگرانی در افراد بسیار نگران در مقایسه با افراد کمتر نگران، به اضطراب و افسردگی بیشتر، توجه معطوف به تکلیف کم تر و افکار منفی بیشتر در جریان تکلیف تنفس بعدی منجر می شود (بورکووک، ۱۹۸۳.)
هازلت - استفانز Hazlett-Stephens (۱۹۹۷) به منظور بررسی اثرات نگرانی در آزمودنیهای دچار اضطراب سخنرانی، از آنان خواست که پنج سخنرانی متوالی انجام دهند. آزمودنی های گروه کنترل در نتیجه ی رویارویی مکرر، نسبت به اضطراب ذهنی خوگیری (عادت) پیدا کردند، در حالی که در افراد نگرانی که قبل از هر بار سخنرانی نگران بودند، این حالت ایجاد نشد.
ملینگز و آلدن (۲۰۰۰) نگرانی و نشخوار فکری را که افراد بعد از رویداد اجتماعی تجربه می کنند، در افراد دارای اضطراب اجتماعی بالا مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که این فرایند یاد آوری اطلاعات منفی مربوط به خود، سوگیری منفی در قضاوت دربارهی خود و یاد آوری احساس های اضطرابی در موقعیت بعدی مستلزم پیش بینی تعامل اجتماعی را پیش بینی می کند.
این عقیده که نگرانی می تواند با سایر فرایندها مانند فرایندهای مورد نیاز برای پردازش هیجانی تداخل نماید، در نظریه ی فراشناختی بسیار اساسی است و به طور مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفته است. با تلر، ولز و دویک (۱۹۹۵) و ولز و پاپاجورجیو (۱۹۹۵)، فیلم وحشتناک و استرس زایی را به شرکت کنندگان نشان دادند و از آنها خواستند که در یک دورهی کوتاه تفکر پس از تماشای فیلم، در گیر انواع مختلف تفکر شوند. از برخی شرکت کنندگان خواسته شد که در گیر نگرانی شوند، این افراد طی دورهی ۳ روزه پس از تماشای فیلم، به طور معناداری تصاویر ذهنی مزاحم بیشتری در مورد فیلم گزارش کردند. با توجه به این که ورود تصاویر ذهنی مزاحم، شاخص اختلال در پردازش هیجانی محسوب میشود (راکمن، ۱۹۸۰) می توان چنین استنباط کرد که نگرانی موجب بازداری پردازش هیجانی می شود.
فرایند مشابه نگرانی، نشخوار فکری است. بر اساس نتایج مطالعات مقایسه ای، این فرایندها از جهات مختلف با هم هم پوشی دارند، اما تفاوت هایی نیز دارند (پاپاجورجیو و ولز، ۱۹۹۹ الف، ۲۰۰۴). تا آن جایی که به مدل فراشناختی مربوط می شود، هر دوی این فرایندها اثرات منفی بر خود تنظیمی و سلامت هیجانی دارند.
شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشخوار فکری اثرات منفی بر هیجان و آسیب شناسی روانی دارد (برای مطالعه به لیبو میرسکی و تاچ'، ۲۰۰۴؛ نولن - هوکسیما، ۲۰۰۴، مراجعه کنید). نولن - هوکسیما و همکارانش از پیشگامان مطالعه در مورد نشخوار فکری هستند که مطالعات زیادی در این زمینه انجام داده اند. نتایج مطالعات آنان نشان میدهد که نشخوار فکری موجب تداوم خلق افسرده پس از تجارب استرس زای زندگی می شود (نولن - هوکسیما و مورو، ۱۹۹۱؛ نولن - هوکسیما و لارسون، ۱۹۹۰). در یک مطالعه ی طولی بزرگ بر روی ۱۱۰۰ فرد بزرگسال که در ارزیابی اولیه، افسردگی بالینی و سبک تفکر نشخواری داشتند، طی یک سال بعد، علایم افسردگی شدیدتر و طولانی تر، بهبودی کمتر و علایم اضطراب بیشتری نشان دادند (نولن - هوکسیما، ۲۰۰۰). نشخوار فکری نه تنها بر خلق تأثیر می گذارد، بلکه موجب سوگیری تفکر شده و رفتار را نیز تحت تأثیر قرار می دهد (اسپاسوجویک، آلوی، آبرامسون، مک کون و رابینسون، ۲۰۰۴).
به طور کلی، این مطالعات از این عقیده که سبک های تفکر مشخص با پردازش تکراری و مداوم، به ویژه نگرانی و نشخوار فکری در بروز علائم اختلال هیجانی نقش دارند، به طور جدی حمایت می کنند. با توجه به این که برخی از این مطالعات از دست کاری های آزمایشی یا تحلیل های آینده نگر اثرات این نوع سبکهای تفکر، استفاده کرده اند، از نقش علی این سبکها در ایجاد اختلال حمایت می کنند. علاوه براین، حجم انبوهی از مطالعات خود گزارشی و مقطعی نیز وجود دارند که نشان میدهند تفاوت های فردی در نگرانی و نشخوار فکری، با شاخص های آسیب پذیری به اختلال روان شناختی که بر اساس سازههایی و می شوند، رابطهی مثبت دارند ماتیوز و ولز، ۲۰۰۴). همچنین، استفاده از نگرانی برای کنترل افکار، به عنوان یک عامل مرتبط با اختلال روانشناختی و آسیب پذیری هیجانی، به طور خاص بررسی شده است.
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}